کد مطلب:153855 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132

حسین و عبدالله بن زبیر
عبدالله بن زبیر كه داعیه خلافت و حكومت داشت و به همین دلیل از بیعت با یزید سرپیچی كرد و به مكه آمد و مردم را به خود دعوت می نمود و برای جلب مردم عوام تظاهر به زهد و عبادت می كرد و لباس خشن می پوشید كه علی علیه السلام در وصف او می گوید: ینصب حبالة الدین لاصطفاء الدنیا. «دام دین گسترده تا دنیا را صید و قبضه كند».

و لذا بودن حسین در مكه بر ابن زبیر گران می آمد زیرا با وجود حسین هیچ كس به او گرایش پیدا نمی كرد لیكن گاهی برای رفع تهمت حسین را از رفتن به عراق منع می كرد حسین علیه السلام فرمود: از دنیا نزد ابن زبیر محبوب تر از این نیست كه من حجاز را ترك كنم زیرا می داند مردم او را همتای من به حساب نمی آورند.

لذا می بینیم كه عبدالله بن عباس پس از آن كه از منصرف نمودن حسین مأیوس


می شود به ابن زبیر چنین خطاب می كند: لقد قرت عینك یابن الزبیر «چشمت روشن باد پسر زبیر» كه حسین به عراق می رود و حجاز را برای تو می گذارد، سپس به این ابیات مترنم می گردد:



یا لك من قبرة بمعمر

خلالك الجو فبیضی و اصفری



و نقری ما شئت أن تنقری

«ای قبره آبادی برای تو خالی شد پس تخم بگذار و صفیر بكش».



«و هر چه می خواهی بخوانی آواز بخوان» [1] .


[1] حياة الحسين ج 2/ ص 309 و ج 3/ ص 27 - كامل ج 4/ ص 39 - طبري ج 7/ص 274 - مروج ج 3/ص 55.